تصور میکنم پسری رو که از همون اول بهش تحمیل میکنن گریه نکن! مردی و اجازهی گریه نداری... اجازهی ضعیف بودن نداری... بعد تحمیل میکنن بهش هیزی رو... تو مردی.. هیزی و زن باید خودش رو از تو قایم کنه... چون میتونی هرکار کنی پس کثیفی... اگه نکنی ضعیفی... اگه مهربون باشی... اگه زنت رو دوست داشته باشی و بهش احترام بذاری زن ذلیلی...
تصور میکنم وقتی که اول جوونیشه از آینده یی که در انتظارشه عرق سرد به بدنش میشینه... باید کار کنی و پول دربیاری... مسئولیت زن و بچه و زندگی به عهدهی توئه... اگر در نیاری یا کم دربیاری ارزش نداری... کسی بهت احترام نمیذاره...
پسری که مامانش تربیتش میکنه... وقتی نوجوون میشه مامانش تاییدش میکنه... وقتی زن میگیره مامانش خط بهش میده...
نمیدونم چند تا مرد هستند که بدون پشتیبانی مادر، خواهر، زنهای فامیل ویا سایر زنهای جامعهشون میتونن به زنی زور بگن...
واقعیت اینه که قدرت دست زنهاست ولی برعلیه زنها...
اونوقت اسم مردها بد در رفته....
آخرش هم میگن در حق زنها ظلم شده....
دلم برای مردها میسوزه...
تصور میکنم وقتی که اول جوونیشه از آینده یی که در انتظارشه عرق سرد به بدنش میشینه... باید کار کنی و پول دربیاری... مسئولیت زن و بچه و زندگی به عهدهی توئه... اگر در نیاری یا کم دربیاری ارزش نداری... کسی بهت احترام نمیذاره...
پسری که مامانش تربیتش میکنه... وقتی نوجوون میشه مامانش تاییدش میکنه... وقتی زن میگیره مامانش خط بهش میده...
نمیدونم چند تا مرد هستند که بدون پشتیبانی مادر، خواهر، زنهای فامیل ویا سایر زنهای جامعهشون میتونن به زنی زور بگن...
واقعیت اینه که قدرت دست زنهاست ولی برعلیه زنها...
اونوقت اسم مردها بد در رفته....
آخرش هم میگن در حق زنها ظلم شده....
دلم برای مردها میسوزه...
No comments:
Post a Comment