امروز فکر کردم دیدم من معمولا نظرم رو نمیگم....
به وبلاگم فکر کردم.... دیدم جز یکی دومورد استثناء فقط از احساساتم حرف زدم...
هیچوقت در مورد تفکراتم نگفتم.... گفتم؟
فکر کردم چرا.... احساس تفاوت میکنم؟ آره.... اما خیلیها متفاوتند و مینویسن.. و منهم سری به تایید تکون میدم....
بیشتر که فکر کردم دیدم اگه در مورد اونچه که توی مغزم هست حرف بزنم وارد بحث خواهم شد...
نفی خواهم شد... تحقیر خواهم شد... مورد حمله واقع میشم.... تایید کنندگانی خواهم داشت....
من از بحث فراری هستم... دوست ندارم مورد حمله واقع بشم.... نمیخوام از خودم دفاع کنم... نمیخوام انرژی بگذارم... و حتی تایید کنندگان رو دوست ندارم...
گربه دیدین؟ وقتی سیره... ارضاست.. یه جای خوب گیر آورده و زیر آفتاب دراز کشیده.... اگه دچار عکس العمل افراطی نباشه وقتی میری طرفش حتی نگاهت هم نمیکنه.... اگه پیشتی آروم بهش بکنی چشمش رو باز میکنه...نگاهت میکنه... روش رو اونور میکنه.. حتی دمش رو هم تکون نمیده....
شما انتظار دارین این گربه بیاد توی وبلاگش دعوا راه بندازه؟
به وبلاگم فکر کردم.... دیدم جز یکی دومورد استثناء فقط از احساساتم حرف زدم...
هیچوقت در مورد تفکراتم نگفتم.... گفتم؟
فکر کردم چرا.... احساس تفاوت میکنم؟ آره.... اما خیلیها متفاوتند و مینویسن.. و منهم سری به تایید تکون میدم....
بیشتر که فکر کردم دیدم اگه در مورد اونچه که توی مغزم هست حرف بزنم وارد بحث خواهم شد...
نفی خواهم شد... تحقیر خواهم شد... مورد حمله واقع میشم.... تایید کنندگانی خواهم داشت....
من از بحث فراری هستم... دوست ندارم مورد حمله واقع بشم.... نمیخوام از خودم دفاع کنم... نمیخوام انرژی بگذارم... و حتی تایید کنندگان رو دوست ندارم...
گربه دیدین؟ وقتی سیره... ارضاست.. یه جای خوب گیر آورده و زیر آفتاب دراز کشیده.... اگه دچار عکس العمل افراطی نباشه وقتی میری طرفش حتی نگاهت هم نمیکنه.... اگه پیشتی آروم بهش بکنی چشمش رو باز میکنه...نگاهت میکنه... روش رو اونور میکنه.. حتی دمش رو هم تکون نمیده....
شما انتظار دارین این گربه بیاد توی وبلاگش دعوا راه بندازه؟
No comments:
Post a Comment