منی که وقتی بچه بودم حتی توی خونه به خودم اجازه نمیدادم جلوی کسی گریه کنم .... اونم بخاطر مسائل احساسی الان جلوی پونصد تا آدم اشک میریزم....
مگه بند میاد حالا....
دیروز همراه جوجه بزرگه و امروز پابه پای همه ی بچه های مدرسه ی جوجه کوچیکه....
همکلاسیهای جوجه ها مراقب اونا بودن و ماماناشون حال من رو میپرسیدن...
چرا گریه میکردم؟
هیچی صحنه احساسی بود... همین.
مگه بند میاد حالا....
دیروز همراه جوجه بزرگه و امروز پابه پای همه ی بچه های مدرسه ی جوجه کوچیکه....
همکلاسیهای جوجه ها مراقب اونا بودن و ماماناشون حال من رو میپرسیدن...
چرا گریه میکردم؟
هیچی صحنه احساسی بود... همین.
No comments:
Post a Comment