جوجه بزرگه گریه کنون اومده و کلی برای من درددل کرده حالا بهش میگم خب بسه دیگه ... برو حیاط بازی...میگه چشام قرمزه میگم نه ...
رفته دم در برگشته میگه یادته من کوچولو بودم گریه میکردم تو هم دم در نشسته بودی گریه میکردی مثل گداها شده بودیم.... بعد من پرسیدم چشمام معلومه گریه کردم گفتی نه برو! ... کر کر میخنده و میگه کوچولو بودم چقدر با تو خوش میگذشت!!!
عمرا بتونین قیافه من رو در اون لحظه تصور کنید! عمرا!
رفته دم در برگشته میگه یادته من کوچولو بودم گریه میکردم تو هم دم در نشسته بودی گریه میکردی مثل گداها شده بودیم.... بعد من پرسیدم چشمام معلومه گریه کردم گفتی نه برو! ... کر کر میخنده و میگه کوچولو بودم چقدر با تو خوش میگذشت!!!
عمرا بتونین قیافه من رو در اون لحظه تصور کنید! عمرا!
1 comment:
يعني آني من مرده ي اين پستاتم كه حرفاي جوجه هاتو ميذاري يعني همه ي وبت كه هيچي همه ي دنيا يه طرف اين بچه هاي تو هم يه طرف خدايي محشرن:)
Post a Comment