Sunday, August 14, 2011

پز که میدم... بابت همه ی آشنایی ها... بابت همه ی دوستی ها... بابت همه ی دوست داشتنها....
.
.
اما گاهی هم میشم عین توپی که سوراخه و بادش خوابیده....
مثل الان....
.
.
حرفهایی هست از جنس باد ...
پُرت میکنه در حد ترکیدن... اگه بترکی بد صدا میده...
ولی وقتی میخوای بیانش کنی همه ش میشه یه فس و تموم میشه....
نمیشه گفتش... یعنی بند نمیشه که بگیش....
مثل الان...
.
.

No comments: