یک زمانی اینجوری وبلاگ نوشتن قشنگ بود.. نو بود... اینکه دستت رو بذاری روی کیبرد و تق تق بری تا تهش...
بعد نتیجه بشه یه متنی که شکل مربع مستطیله... وسطش حتی نقطه نداره... یه فاصله ای یه مکثی چیزی نداره... بعد جمله ها فعل درست و حسابی نداره .. همه به هم چسبیدن... تا میای بفهمی چی میگه رفتی توی جمله ی بعدی که اصن به کل یه چیز دیگه داره میگه....
اما الان من یکی که حوصله ی خوندن این متنها رو ندارم هرچقدر هم که خوب نوشته باشنش... خیلی خیلی که زور بزنم به ته تهاش که میرسم ول میکنم میرم ...
بعد نتیجه بشه یه متنی که شکل مربع مستطیله... وسطش حتی نقطه نداره... یه فاصله ای یه مکثی چیزی نداره... بعد جمله ها فعل درست و حسابی نداره .. همه به هم چسبیدن... تا میای بفهمی چی میگه رفتی توی جمله ی بعدی که اصن به کل یه چیز دیگه داره میگه....
اما الان من یکی که حوصله ی خوندن این متنها رو ندارم هرچقدر هم که خوب نوشته باشنش... خیلی خیلی که زور بزنم به ته تهاش که میرسم ول میکنم میرم ...
2 comments:
نظر... ناظر ... منظور...
شد؟؟!!
ها بله!
Post a Comment