با نارنجی بودن خودم مشکلی ندارم با حضور نارنجی خودم در اجتماع مشکل دارم....
وقتی فکر میکنم میبینم من جزو اون دسته از آدمهایی هستم که شاید قضاوت نکنم ولی مطابق با قضاوتی که دیگران میکنند زندگی میکنم... مطابق با قضاوت دیگران دعوا میکنم ... مطابق با قضاوت دیگران برخورد میکنم و عکس العمل نشون میدم... رفتار میکنم.. بچه بزرگ میکنم... فکر میکنم... نفس میکشم....
ولی ته دلم میدونم که اشتباهه... میدونم که مگه چه اشکالی داره... این آدم ذلیل بدبخت بیچاره از خودش اراده ای نداره ...
گاهی فی البداهه از خودم نظر در میکنم.... مطابق با قضاوتی که از من انتظار میره... و بعد یه احساس گهی همه ی وجودم رو میگیره.... یکی نشسته جلوم با تحقیر نگاهم میکنه و میگه حالا مگه کسی از تو نظر خواسته بود که انقده خودت رو به گه کشیدی تا بتونی یکی دیگه رو به لجن بکشونی؟ اونوقت جوابی ندارم بدم...
حالا فکر کن یه همچی آدم بی اراده ای بخواد از نارنجی بودن خودش دفاع کنه... دفاع؟ نه بابا ... اصولا بخواد بپذیره که نارنجیه...
حالم این روزها بده... چون چیزایی رو که قایمشون میکنم این روزها به وجودم فشار وارد میکنن... نگران بروزشون نیستم... کسی نمیفهمه... یا هرکی قرار بوده بدونه میدونه... خودم مشکل دارم... چون هی مجبورم قضاوت کنم...
قسمتهای مختلف موضوع رو بررسی میکنم و هی قضاوت میکنم... هی مطابق میل دیگران... اونهم دیگرانی که به اندازه گوز هم براشون ارزش قائل نیستم خودم رو نارنجی بودنم رو.... رفتارهای نارنجی م رو قضاوت میکنم...
حالا شما میخوای بفهم که من چی میگم میخوای نفهم.....
وقتی فکر میکنم میبینم من جزو اون دسته از آدمهایی هستم که شاید قضاوت نکنم ولی مطابق با قضاوتی که دیگران میکنند زندگی میکنم... مطابق با قضاوت دیگران دعوا میکنم ... مطابق با قضاوت دیگران برخورد میکنم و عکس العمل نشون میدم... رفتار میکنم.. بچه بزرگ میکنم... فکر میکنم... نفس میکشم....
ولی ته دلم میدونم که اشتباهه... میدونم که مگه چه اشکالی داره... این آدم ذلیل بدبخت بیچاره از خودش اراده ای نداره ...
گاهی فی البداهه از خودم نظر در میکنم.... مطابق با قضاوتی که از من انتظار میره... و بعد یه احساس گهی همه ی وجودم رو میگیره.... یکی نشسته جلوم با تحقیر نگاهم میکنه و میگه حالا مگه کسی از تو نظر خواسته بود که انقده خودت رو به گه کشیدی تا بتونی یکی دیگه رو به لجن بکشونی؟ اونوقت جوابی ندارم بدم...
حالا فکر کن یه همچی آدم بی اراده ای بخواد از نارنجی بودن خودش دفاع کنه... دفاع؟ نه بابا ... اصولا بخواد بپذیره که نارنجیه...
حالم این روزها بده... چون چیزایی رو که قایمشون میکنم این روزها به وجودم فشار وارد میکنن... نگران بروزشون نیستم... کسی نمیفهمه... یا هرکی قرار بوده بدونه میدونه... خودم مشکل دارم... چون هی مجبورم قضاوت کنم...
قسمتهای مختلف موضوع رو بررسی میکنم و هی قضاوت میکنم... هی مطابق میل دیگران... اونهم دیگرانی که به اندازه گوز هم براشون ارزش قائل نیستم خودم رو نارنجی بودنم رو.... رفتارهای نارنجی م رو قضاوت میکنم...
حالا شما میخوای بفهم که من چی میگم میخوای نفهم.....
No comments:
Post a Comment