Friday, December 9, 2011

مرتیکه گه اومده میگه من و سه برادرم همه روانپزشکیم.... من یه روش میدونم که فلان مرضتون خوب بشه.... حالا داره ک.شر میگه ها...
بعد که رفتم بهش میگم توی سایت نظام پزشکی فقط یه نفر با اسم فامیل شما بود میگه من دانشجو هستم و دو تا از برادرام فوق تخصص دارن... ای تو گورت!
بش میگم اوکی ناراحت نشو دیگه سوال نمیکنم...
میگه واسه من اهمیتی نداره کسی قبول کنه یا نکنه... آخه گه! تو که هی داری زر زر میکنی که چرا حرف من رو قبول نمیکنین و من همه ش دارم جواب پس میدم واست اهمیت داره ... کش...
اصن مگه میشه اهمیت نداشته باشه؟ مگه دیواری؟ مگه شیشه ی جدا کننده ای؟ مگه شیر آب حمومی؟
خب اهمیت باید داشته باشه... وگرنه گه میخوری میای زر زیادی میزنی... برو بی اهمیت زندگیتو کن دیگه!

2 comments:

فرهاد فراهانی said...

شیشه جدا کننده! گاهی بعضی دیگران را خودشان فرض می کنند.

آنی said...

متاسفانه آدمهایی که مشکل دارن توی جامعه ما خیلی زیادن! خیلی!