Monday, October 17, 2011

خر ما از کره گی دم نداشت.

یه زمانی به این آدمها میخندیدیم... که ای بابا... چقده ترسو هستن.... زیادی محتاطن.... اوووووووو حالا چه خبره مگه.... مگه تو مغز ناسا هستی؟ مگه خیلی خطرناکی؟ مگه فرمول هسته ای رو میدونی؟ ... چقدر نگرانی....
حالا جا داره همه مون همین جوری باشیم.... لعنت!
برای خرید یه بستنی هم بهتره حواست رو جمع کنی... مبادا کسی ببینه.... مبادا کار بدی داری میکنی و خودت خبر نداری... مبادا تازگیها حرام شده.... مبادا قضیه سیاسیه ... مبادا پای نامحرم وسطه... مبادا از آدم ناباب بخری... مبادا از جای نامربوط بخری... نکنه عکست رو توی فیس بوک تگ کنن.. مبادا اوباما هم از این بستنی بخوره و انگ جاسوسی بهت بچسبونن...
اگه بگیرنم چند سال زندانی داره؟ اگه توی خیابون بخورمش به کدوم شخصیت مهم مملکتی توهین شده؟ کدوم مرجع تقلیدی مکروه دونسته خوردن بستنی توی خیابون رو؟
اگه تنهایی بخورم چپ نگام نکنن؟ اگه با دوستم بخورم نگن این توی گروهی عضوه؟ اگه.....
بهتر نیست بستنی نخورم؟
بهتر نیست بگم من بستنی دوست ندارم؟ نه... شاید اثر عکس داشته باشه...
بهتره اصلا لغت بستنی رو از فرهنگ لغاتم حذف کنم... اصلا به روی خودم نیارم... نشنوم نبینم.. خودم؟ نه بابا من از بچگی دیابت داشتم برام خوب نیست....

No comments: